سنگ اندیشه
بخونین ببینین حسین پناهی عزیزم چی گفته.... سنگ اندیشه به افلاک نزن دیوانه چون که انسانی و از تیره ی سر طاسانی زهره گوید که شعور همه آفاقی تو مور داند که تو بر حافظه اش پنهانی در ره عشق دهی هم سر و هم سامان را! چون به معشوق رسی بی سر و بی سامانی راز در دیده نهان داری باز از پی راز کشتی دیده به توفان خطر می رانی مست از هندسه ی روشن خویشی !مستی! پشت در آینه،در آینه سرگردانی بس کن ای دل ! که در این بزم خرابات شعور هر کس از شعر تو دارد به بغل دیوانی! لب به اسرار فرو بند و میندیش به راز ورنه از قافله ی مور و ملخ درمانی... ...
نویسنده :
تنبل
2:52