خورشید :ِDخورشید :ِD، تا این لحظه: 33 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

تنبـــــــــــــل

آلبوم...

عکسامه ...اگه دوستتون اومد ببینید وقتی حسنا خودشو حسابی تحویل بگیره نتیجه اش میشه اینایی که میبینین اما وقتی حسنا یکی دیگه رو تحویل بگیره نتیجه اش میشه عکس پایینی ایشون آقا محمد هستن همسر گرامی بنده مدیونید اگر فکر کنید تلوزیون دیدن و لمیدن روی مبل رو دوست داره!!! به دل میگیرم اگر بخواین یه درصد تصور کنین که چه بلایی به سر عکسای دو نفره میاره عذاب وجدان لحظه ای تنهاتو نذاره اگر بخواین به تهمت  تصور کنین که یه روزه تعطیل و آفتابی و زیبای دو نفره رو چطور میگذرونه(همرا با شریک و همدستش داداش کوچیکم)...   اما  چه میشه کرد ؟؟؟ اربابه دیگه  با همه ی این اخلاقاش دوست داشتنی میش...
20 اسفند 1391

اصلا دوست ندارم دیگه بنویسم...

آخه چرا مسئولین رسیدگی نمیکنن به این اوضاع؟ چرا قوانین رو جدید و به روز نمیکنن؟ -بر اساس یه قانون نانوشته وقتی داری اشتباه تایپ میکنی ( میخوای فارسی باشه و انگلیسی تایپ میشه و بالعکس) محاله تا لحظه اخر سرت رو بالا کنی و ببینی که داری اشتباه تایپ می‌کنی!!! انقدر خوشحال میشم وقتی روزی یک میلیون بار با این صحنه رو برو میشم. صصص.اهسدشتشمشمظشیثا.زخئ ( هار هار ایمیلمه) خدایی روی این صندلی نیم ساعت در حال تایپ بودم و هر لحظه نگران بودم زخم بستر بگیرم ولی به کارم ادامه دادم وقتی سرمو آوردم بالا مانیتورو نگاه کردم تا چند دیقه خشکم زده بود و چند کلاغ از بالای سرم قارقار کنان رد شدن بعدش من دستمو زدم زیر چون...
20 اسفند 1391

من سعی میکنم صبور باشم...

داشتم قدم میزدم . یادتان باشد وقتی من دارم قدم میزنم فقط یک چیز می تونه من را از قدم زدنم دور کند . فقط یک چیز می تواند من را از یک محیط فراری بده . فقط یک چیز می تواند باعث این شود که من کارم را رها کنم و دور شم . آن هم صدای گریه بچه است . خیلی وقت است تحمل شنیدن هیچ صدای گریه ی بچه ای را ندارم . نمیدانم یک چیزی درم به جوش می اید . خشم است ! درد است ! کلافگی است ! نمیدانم فقط روی نروم می رود و من مجبور به دوری می شوم . امروز داشتم قدم میزدم . پشت ویترینی ایستاده بودم و اجناس را نگاه میکردم . شنیدم که بچه ای بهانه ی چیزی را میگرفت و بعد از گوشه چشم سایه مادر به غایت صبوری را دیدم که زرت کوبید توی دهان بچه . من فقط سایه را دیدم ، صدا را شنی...
9 اسفند 1391
1